خلاقیت
تفکر خلاق چیست؟
اگر بخواهیم تفکر خلاق را معنا کنیم، باید بگوییم که وقتی از مجموعه اطلاعات و دادهها یک فکر جدید و نو ارائه شود، تفکر خلاق حاصل شده است.
در واقع مجموعهای از افکار رها شده که به تنهایی ثمری ندارد یا کیفیت بالایی ندارد، به اشکال جدیدی تبدیل میشود که نتیجه بخش و مفید است.
تمامی اختراعات، حاصل تفکر خلاق است یعنی فکر جدیدی که در یک مجموعه به تولید شی جدیدی منجر شده است.گاهی تفکر خلاق به نوآوری منجر میشود؛ یعنی از دادهها و مصالح موجود استفاده جدیدی میشود. برای داشتن تفکر خلاق به زمینههایی نیاز است. طبیعی است که هر کودکی با سطحی از هوش، توانمندی، استعداد و علاقه به دنیا میآید و شیوه پرورش تفکر خلاق در کودکان متفاوت است اما میتوان زمینه های بروز تفکر خلاق را در کودکان فراهم کرد.
توانایی روبرو شدن با چالش ها به روش های مختلف، حاصل داشتن هوش خلاق است. زمانیکه کودکان خلاقیت را در خود پرورش میدهند، یاد میگیرند به غرایز و توانایی های منحصر به فرد خود اعتماد کنند.
آنها نگرش مثبنی به روند حل مساله پیدا میکنند. کودکان خلاق در بزرگسالی تبدیل به انسان هایی متکی به نفس و کاردان میشوند. و به همان اندازه از بسیاری از لذات زندگی استفاده میکنند
خلاقیت کودکتان را با تعداد زیادی اسباب بازیهای کارخانه ای سرکوب نکنید. در مقابل خریدن همه ی لوازمی که از آخرین فیلم ها و کارتون های کودکان به بازار می آید، مقاومت کنید تا خلاقیت آنها امکان رشد داشته باشد.
اسباب بازیها خیلی خوبند، اما کودکان وقتی همه ی انواع لباس ها و لوازم بازی برایشان فراهم باشد از قوه ی تخیل و خلاقیتشان استفاده نمیکنند. ابزار های از پیش ساخته شده یا وسایل بازی از قبل سر هم شده فرصت فکر کردن را از کودک میگیرند
چگونه میزان خلاقیت های فرزند خود را افزایش دهیم؟
خلاقیت ، شکل کنترل شده یا محدود شده ای از تخیل است .
خلاقیت ها ی افراد نه تنها برای زیبایی ظاهری ، بلکه به خاطر نتایج نهایی که در بر دارد به کار برده میشود.
خلاقیت ممکن است خلق یک نقاشی ، یک کاردستی ، یک قطعه کوچک موسیقی یا هر کار جدید باشد.
به واسطه خلاقیت ، شخص می تواند به پیشرفتهای انسانی خود بیافزاید ، همچنین افرادی که دارای قوه تخیل زیادی هستند نسبت به کسانی که فاقد خلاقیت هستند ، معمولاً به پیشرفتهای بیشتری در زندگی نائل می شوند .
خلاقیت از سنین کودکی خود را نشان می دهد . اغلب خانواده ها شاید با این نوع پدیده ها در رفتار ،کردار و گفتار کودکان خود مواجه شوند .
برخی از آنان یا بی توجه هستند و یا کم توجه ؛ با این حال آن دسته از والدین که به کوچکترین رفتارهای کودکان خود توجه دارند ، می توانند با به کارگیری توصیه های ۱۲ گانه پرورش خلاقیت ، کودکان خود را به مرحله خود شکوفایی سوق دهند ،داشتن صبر و حوصله از یک سو و نکته سنجی دررفتار کودکان می تواند آینده درخشانی را برای کودک شما رقم بزند.
شیوه افزایش خلاقیت در کودکان
ایجاد سوال در ذهن کودک:
برای ایجاد سؤالات تازه در ذهن کودکتان ، او را راهنمایی کنید. آموزش به کودک باید طوری باشد که او را به طرف پرسش های تازه هدایت کند . باید هنگام جواب دادن به سؤالات کودک ، او را به سمت مهارتهای جدید سوق دهید و از به کار بردن کلمات کوتاهی مانند بله، خیر، هرگز و امثال آن دوری کنید . این نوع جوابها نمی تواند ارتباط کاملی بین سؤالات کودک و چواب شما و معلومات قبلی او برقرار کند.
حسن کنجکاوی در کودکان را پرورش دهید :
برای این امر، هیچ چیز مثل پاسخهای صحیح و مناسب به پرسشهای او موثر نیست . سؤال ، در واقع انعکاس ذهن تشنه ای است که می خواهد با دریافت جواب از فردی که بهتر از او می داند خود را سیراب کند ، اگر چه این احتیاج ، باید فوراً برآورده شود اما کمی مکث بین سؤال و جواب ، غالباً می تواند افکار و ایده ای مفید جهت مباحثه و گفتگو به بار آورد.
به عقاید جدید و تازه کودکتان احترام بگذارید:
کودکانی که به نوعی خلاقیت آنها برانگیخته شده ، روابط و مفاهیم را درک می کنند . لذا والدین و مربیان آنها ممکن است به آنها توجه نداشته باشند و حتی گاهی او عقاید خود را چنان مطرح کند که بزرگسالان قادر به ارزشیابی وجایگزینی آنها نباشند ، تشویق کودکان به ابرازعقاید جدید ، می تواند در رشد خلاقیت آنها موثر واقع شود.
از مراقبتها و دخالتهای بیش از حد در زندگی کودکان اجتناب کنید:
یکی از ویژگیهای انسان خلاق این است که تواناییهایش را خودش به کار می اندازد . وظیفه والدین و مربیان این است که این قابلیت را در او زنده نگاه دارند و به کودکان اجازه دهند بعضی اوقات مطابق سلیقه خود اشیاء را کشف کنند . مراقبتها و دخالتهای زیاد از حد بزرگسالان در زندگی و رفتارهای کودکان ، قابلیت یادگیری مبتکرانه آنها را تضعیف می کند .
از کودکان بخواهید که اشیاء و امور نیمه تمام را تکمیل کنند :
از کودکان تقاضا کنید تا جملات نا تمام و داستانهای نا کامل ، تصاویر و نقاشی های نیمه تمام و حتی اشیاء ناقص را کامل نمایند . برای او اسباب بازی هایی بخرید که خودش بتواند آنها را به یکدیگر متصل کند و با آنها چیزهای مختلفی خلق کند.
اجازه دهید اشیا را از نزدیک لمس کنند:
علاوه بر مشاهده اشیا لازم است کودک آنها را لمس نماید ، زیرا مشاهده شی به تنهایی کنجکاوی کودک را ارضا نمی کند ، کودکانی که از لمس کردن اشیا محروم می شوند توانایی لازم جهت کشف و اختراع را از دست می دهند. مشاهده همراه با لمس اشیا ، آنها را در بازی های خیالی ، اختراعات و پاسخ گویی به آزمونهای خلاقیت یاری می دهد .
به کودکان اجازه دهید وسایل بی خطر خانه را لمس نمایند. خصوصا کودکان بیرون کشیدن وسایل آشپزخانه از داخل کابینتها و بازی با کاسه و قابلمه و بشقابها را بسیار دوست دارند .
برای کودکان همیشه یک مارک خاص بستنی، شکلات یا چیزهای مورد علاقه را نخرید:
کودکان را تشویق کنید در خرید خوراکی و پوشاک ، مدل های مختلفی را امتحان کنند و از خرید کالاهای تکراری و یکسان رای آنها اجتناب کنید.
بازی:
پرورش خلاقیت کودکان با بازی:
دنیای بچهها از تولد تا ۷ سالگی که تفکر انتزاعی در آنها شکل می گیرد فقط بازی است. عجیب نیست که بچهها در ۳ یا ۴ سالگی با بازی کردن میخوابند و اولین کار بعد از بیداریشان بازی کردن است.
تمام دایره ذهن بچهها در بازی خلاصه میشود. اگر این بازیها مناسب با سن بچهها باشد میتواند خیلی در پرورش خلاقیت آنها تأثیر بگذارد. باهم چند بازی مفید برای تقویت خلاقیت را مرور میکنیم.
بازی هایی برای تقویت خلاقیت کودکان
اگر این بازیها مناسب با سن بچهها باشد میتواند خیلی در پرورش خلاقیت آنها تأثیر بگذارد.
آب بازی:
این بازی برای کودکان محدوده سنی ندارد. اگر دقت کنید همه بچهها در هر سنی به آببازی علاقه خاصی دارند. در یک دوره خاصی اکثر بچهها از حمام میترسند که این ترس به مرور و با انجام بازیهای مخصوص در آب از بین میرود. آب بازی باعث تسکین عصبانیتهای کودک شده و کودک از طریق آن از ناراحتیها، فشارها و تنشها دور میشود و احساس آرامش میکند.
چون کودکان آب بازی را دوست دارند از این طریق میتوان مفاهیم و مطالب بسیاری را به آنها یاد داد. آببازی کمک میکند تا بچهها افکار خلاقشان را رشد بدهند. آنها دوست دارند ساعتها وقتشان را صرف آب بازی کنند. والدین و مربیان میتوانند به وسیله بازیهای متنوع و از طریق پرسشهای مختلف، تفکر خلاق را در کودکان پرورش دهند
کودکان از طریق آب بازی یاد میگیرند که بعضی وسایل در آب فرو میرود و بعضی روی آن شناور میمانند (سنگ، چوب، پلاستیک، فلز و …) بعضی اجسام مثل اسفنج، پارچه و کاغذ آب را به خود جذب میکنند و بعضی مثل پلاستیک آب را به خود جذب نمیکنند. کودک در سنین بالاتر از طریق آب بازی با منابع آب، مثل چشمه، قنات، رود، دریا و دریاچه آشنا میشود.
بازی با لغات:
بازی با کلمات به فکر کردن خلاقانه آنها کمک میکند. با این کار کودکان معانی خلاقانه و ارتباطهای عناصر مختلف با همدیگر را یاد میگیرند.
مثلاً یک لیست تصویری (مثل فتش کارت) از ۴ تا ۵ لغت که با هم ارتباط ندارند را آماده کنید، بعد یک لغت مرتبط با یکی از آن لغتها را به او نشان دهید. او باید سعی کند ربط این لغت با کلمه درست را پیدا کند.
نقاشی:
طراحی و نقاشی همیشه یک راه تقویت خلاقیت بچههاست. طراحی کردن به کودکان اجازه میدهد که با موضوعاتی که خیلی راحت تغییر شکل میدهند، به جای موضوعات ثابت، بازی کنند.
یک ایده برای بازی طراحی، آموزش فکر کردن و حدس زدن است. از کودکتان بخواهید خط خطیهای سادهای بر روی کاغذ بکشد و بعد سؤال کنید این خطها شبیه چه چیزهایی میتوانند باشند. و در آخر میتوانید با اضافه کردن شکل هایی به این خطوط طرح جدیدی بسازید.
داستان گویی:
این کار شاید بازی نباشد اما میتواند خلاقیت فرزندان را خیلی زیاد تقویت کند. برای جلب توجه بیشتر کودکان داستانهای خود را برای او تعریف کنید. از شخصیتهای واقعی در اطراف او و فضای خانه خود برای تصویرسازی و شخصیتهای داستان استفاده کنید. هرچه فضا و شخصیتها آشناتر باشند، کودک توجه بیشتری به داستان نشان خواهد داد. به این ترتیب، ذهن کودک سعی میکند داستان را تصویرسازی کند و با این بازی و سرگرمی خوب، همزمان خلاقیت ذهنی فرزند را نیز پرورش میدهید.
موسیقی:
شنیدن موسیقی در هر سنی برای بچهها جذابیت خاص خودش را دارد. شما میتوانید از موسیقی برای تقویت خلاقیت بچهها استفاده کنید. وقتی که کودک با سازهای اسباببازی خود صدا تولید میکند، آواز میخواند و شاد است، درواقع در حال بروز استعدادهای ذاتی خود است. شما با تحسین و تشویق او میتوانید این ابتکارات را در ذهن او پرورش دهید
کم کردن دنیای الکترونیکی:
بچههای نسل جدید خیلی از بازیها و فضاهای واقعی دور شدند و به شدت به دنیای مجازی و الکترونیکی چسبیدهاند. این اتفاق خلاقیت بچهها را از بین برده و آنها را میخکوب فضای مجازی کرده است. برای اینکه ذهن کودک باز باشد و بتواند خیالپردازی کند، باید تا حد امکان استفاده از وسایل الکترونیک را کم کنید
درست است که وقتی موبایل خود را دست او میدهید، سرگرم میشود و دیگر سروصدا و شیطنت نمیکند اما این کار موجب کاهش خلاقیت ذهنی بچهها میشود.
تماشای تلویزیون و برنامههای تلویزیونی وقت او را پر میکنند و اجازه نمیدهند فرزندتان خیالپردازی کند.روانشناسان مرتب تأکید میکنند که کودکان زیر دو سال نباید پای تلویزیون بنشینند. کودک باید حداکثر ۳۰ دقیقه اجازه تماشای تلویزیون را داشته باشد. بیش از این، قوه تخیل و خلاقیتهای او کمرنگ میشود.
نمایش:
نمایش و ایفای نقشهای مختلف به کودک کمک میکند تا خود را جای شخصیتهای مختلف بگذارد. با این کار هم کودک سرگرم میشود و هم قوه خلاقیتش رشد میکند. شما باید برای این کار به او کمک کنید و برایش امکانات و فضای مناسب را تهیه کنید. به طور مثال، اگر دوست دارد نقش دکتر را ایفا کند، برایش وسایل پزشکی بخرید تا نقشش را بازی کند.
دوستان خیالی:
همه بچهها از یک سنی به بعد با یک شخصیت خیالی زندگی میکنند. با او حرف میزنند و با او بازی میکنند. در مراحل رشد کودک بسیار طبیعی است که دوستان خیالی داشته باشد. این دوستان از قوه تخیل بسیار قوی در کودکان به وجود میآید. بچههایی که این شخصیتها برایشان جدی و پر رنگتر است اصولاً رفتار اجتماعی بهتر و هراس اجتماعی کمتری دارند. میتوانید وقتی که فرزند شما در حال بازی با دوستان خیالی خود است در جمع آنها حضور داشته باشید و تا زمانی که رفتار بد یا اشتباهی از فرزند سر نزده است، او را همراهی کنید.
تفکیک دنیای واقعی و خیال:
از یک جایی به بعد لازم است برای بازی و سرگرمیهای کودک محدودیت تعیین کنید. به طور مثال، اگر کودک دوست دارد نقش دزد یا پلیس را بازی کند و اطراف خانه بگردد، اشکالی ندارد اما باید بداند زمان شام باید به دنیای واقعی بازگردد و سر میز بنشیند و غذایش را بخورد. باید بداند در کنار تخیل، دنیای واقعی هم هست که باید همیشه در ذهن خود داشته باشد.
بازی با لباسها:
بیشتر دختربچهها از یک سنی به ملکهها و شخصیتهای رؤیایی علاقهمند میشوند و پسرها به زورو و بت من و سوپرمن دلبستگی پیدا میکنند. سعی کنید با لباسهای مختلف این نقشها را با بچهها بازی کنید و قوه تخیل آنها را قدرتمند کنید. بیشتر اجازه دهید او از تخیلش کمک بگیرد و داستان بازی را بسازد.
بازی با ابرها:
اگر بتوانید با فرزندتان به محیط باز مثل پارک بروید میتوانید خیلی خوب با ابرها بازی کنید و قصه بسازید. بگذارید کودک شما تصویری که از ابرها میبیند بگوید. گوسفند، مداد، خرس، هواپیما، ماشین یا هر چیزی که به نظرش برسد در پرورش خلاقیتش به او کمک میکند. با این کار به او یاد میدهید که حتی درباره عادیترین چیزها میتوان بینهایت خیالپردازی کرد.
آشپزی:
بازی جذاب بچهها به خصوص دخترها آشپزی است. اجازه بدهید کودکتان مواد لازم سوپ را از تمام خانه انتخاب کند. هر چیز بدون خطر که در قابلمهای بزرگ جا شود، برای این کار خوب است. مادربزرگ یا عروسک پارچهای کودکتان میتواند میهمان مناسبی باشد. فایده این کار این است که با استفاده از اشیاء معمول به شیوههای غیرمعمول کودکتان را تشویق میکنید با ذهن بازتری به جهانی که در آن زندگی میکند، فکر کند
بازی با ماکارونی:
اگر کودک ۲ تا ۴ ساله دارید این یکی از بازیهای مورد علاقه او خواهد بود. ماکارونی به خاطر شکل و بافت خاصش، امکان زیادی برای بازی فراهم میکند. در مورد بچههای کوچکتر میتوانید از ماکارونیهای بزرگ لولهای استفاده کنید.برای بچههای ۴ ساله یک ظرف کوچک از ماکارونی را به همراه یک نخ کاموا در اختیار کودک قرار بدهید و او را تشویق کنید که ماکارونیها را نخ کند و یک گردنبند از ماکارونی درست کند. این بازی باعث تقویت ماهیچههای کوچک دست میشود و بین چشم و دست کودک، هماهنگی ایجاد میکند.
رنگ بازی:
سبزیهای مختلف، شکلهای مختلف و جالبی ایجاد میکنند. بچههای ۳ تا ۶ ساله بهتر میتوانند این بازی را انجام دهند. رنگ گواش را رقیق کنید و در کاسههای کوچک بریزید. سبزیهای مختلف مثل لیمو، فلفل دلمهای، سیبزمینی، پیاز، هویج، کاهو یا کلم را از وسط ببُرید و کودک را تشویق کنید که سبزیهای را داخل گواش فرو کرده و اثر آن را روی مقوا امتحان کند.میتوانید کودک را تشویق کنید که دست یا پایش را داخل کاسه فرو ببرد و اثر آن را روی مقوا ببیند. این بازی باعث تقویت حس خلاقیت کودک میشود.
بازی با حبوبات:
برای بچههای بالای سه سال انداختن اشیا در یک ظرف یا آب خیلی لذتبخش است. یک کاسه کوچک با حبوبات مختلف را همراه یک بطری کوچک آبمعدنی خالی، به او بدهید. کودک معمولاً شروع به انداختن حبوبات داخل بطری میکند. این کار باعث تقویت ماهیچههای کوچک دست و ایجاد هماهنگی بین چشم و دست میشود. خالی کردن و تکان دادن بطری سر و صداهایی ایجاد میکند که برای کودک جالب است. کودک را تشویق کنید که حبوبات را دستهبندی کند. با این کار توجه کودک به رنگ و شکل مختلف حبوبات، جلب میشود.
استعداد یابی
معنای استعداد یابی چیست؟
استعدادیابی فرآیندی است برای شناسایی و کشف و توانایی های بالقوه ای که در هر فرد به شکل ذاتی وجود دارد.
استعداد یابی کمک می کند به شکوفایی و بالفعل شدن هرچه بیشتر این استعدادها و تبدیل آنها به مهارت فوق العاده ای که احساس خشنودی و رضایت مندی و کار آمدی را در فرد ایجاد می کند.
بیاد داشته باشید که فضای استعدادیابی، فضای تلقین نیست.
فضای آموزش مستقیم نیست.
در این فضا مربی همواره در کنار کودک است و با آموزش های غیر مستقیم به او آموزش می دهد که چه فعالیت هایی را انجام دهد. مربی هدایت گر و تحصیل گر فضای کودک هست. این فضا، فضایی نیست که به اجبار برای کودک طراحی شده باشه، بلکه با انتخاب اوست.
چگونه می توانیم به استعداد فرزندمان پی ببریم و با چه روش هایی این کار امکان پذیر است؟
انسان با تواناییهای ذاتی بالقوهای به دنیا میآید که در طول زندگی و گذر عمر، درصدی از این تواناییها بالفعل و تواناییهای اکتسابی نیز به آن افزوده میشود. وقتی کودک به دنیا میآید، کاملا ناتوان است، اما به تدریج هر کودکی علاقهمندیهای خود را در رفتار خود بروز میدهد.
ممکن است فرزند شما عاشق ورزش کردن باشد یا عاشق تعمیر وسایل خانه یا اینکه هنر فوقالعادهای در حفظ اشعار تبلیغاتی داشته باشد. تمام این رفتارهاو رفتارهای دیگری که در ادامه درباره آنها صحبت خواهیم کرد، علامت و نشانههایی است که والدین براساس آن میتوانند استعداد و علایق کودکان خود را کشف کنند و همین کشف استعداد میتواند در امور مهم زندگی کودک ازجمله پر کردن اوقات فراغتش، انتخاب رشته تحصیلی مناسب و انتخاب شغل و حرفه به او و والدینش کمک کند .
مثلا تمام افراد استعداد برای یادگرفتن نقاشی دارند اما کسی که نقاشی او ما را مجذوب خود می کند قطعا کسی هست که استعداد نقاشی دارد. می توان همین مثال را نیز به حیطه های دیگر مثل موسیقی، ورزش و ... گسترش داد.
جانسون اوکانر اولین شخصی بود که دید افرادی که در شرکت جنرال موتورز کار می کنند بسیار خسته و ناخوشحال سر کار خود حاضر می شوند، او دلیل این امر را با پاسخ "عدم رضایت از کار، عدم استعداد در کار مربوطه و ..." دریافت کرد
سپس جانسون اوکانر به افراد مختلف گلچین شده ای این امکان را داد که در هر فضایی که فکر می کنند موثر تر هستند فعالیت کنند و نتیجه این امر شگفت انگیز بود و پس از آن به استعداد افراد در کارهای مختلف پی برد.
در پروسه ای دیگر ۴۰ سال بعد هوارد گاردنر طی تحقیقات و آزمایشات فراوانی به این نتیجه رسید که افرادی که جانسون اوکانر در سنین میانسالی استعدادیابی کرده در کودکی هم همان استعدادها را دارند.
به همین دلیل هوارد گاردنر استعدادیابی در افراد را از سنین کودکی ۳ تا ۶ سال شروع کرد و نتیجه های حیرت انگیزی از این استعدادیابی گرفت.
سن استعدادیابی در کودکان:
سن استعدادیابی در کودکان بین ۳ تا ۶ سالگی ایده آل ترین زمان استعدادیابی کودکان است البته بایستی توجه داشت که کودکان تا این سنین آموزش مستقیمی دریافت نکرده باشند و ذهن آن ها برای دریافت اطلاعات جدید تازه و بکر باشد.
آیا استعدادیابی در ۳ سالگی همان پاسخی را دارد که در ۱۲ سالگی و ۲۰ سالگی هم دارد؟
منظور از طرح این پرسش بیشتر رسیدن به این مفهوم مشترک است که "هوش برتر" در طول زمان تغییر نمی کند.
پس اگر کودکی در ۳ سالگی دارای هوش برتری هست قطعا در ۲۰ سالگی هم همان هوش، هوش برتر او بوده است.
پس خوشا بحال کودکی که در سن ۳ یا ۴ سالگی استعدادیابی شده و مسیر برایش مشخص می شود و خوشا بحال خانواده ای که این فضا رو برای کودکشان فراهم می کنند که فرزندشان از همان ابتدای کودکی در مسیر درست و میانبر قرار بگیرد.
زیرا وقتی فرزند من استعداد یابی میشود زبان من، جسم من، جان من حتی دارایی های نقدی من به هرز نمیرود، آزمون و خطای کمتری انجام می دهم و با صرف انرژی کمتر و زمان کوتاهتری به نتیجه و دستاورد بیشتر و بسیار بسیار بالاتری در باره فرزندم خواهم رسید.
قطعا از آنجایی که استعداد ذاتی هست در هر سنی استعداد مربوطه در ما وجود دارد، استعداد برتر ما مشخص است پس ۳ سالگی و ۱۲ سالگی و ۲۰ سالگی ندارد در هر مقطع زندگی استعدادهای ما پایدار هستند.
آیا استعداد در کودکان و بزرگسالان ذاتی است؟
پاسخ به این پرسش بله است. استعداد ذاتی هست پس از بدو تولد استعداد در کودکان نهفته است و با ما بدنیا میاید.
من به عنوان یک انسان ممکن در یک بخشی عملکرد قوی تری داشته باشم و در بخشی عملکرد متوسطی داشته باشم و در جایگاهی دیگر ممکن است که ضعیف باشم.
ممکن است ما با یک استعداد خاص بدنیا بیاییم اما متاسفانه در شرایط و محیطی قرار نگیریم که این استعداد رو پیدا کرده و شکوفا کنیم و به اون بپردازیم. وممکن است در محیطی قرار بگیریم که کلا آن استعداد نابود شده و در ضمیر ناخودآگاه مان مدفون شده و اصلاً بیرون نیاید.
ممکن مهارت دیگری را کسب کنیم و در آن مهارت ممکن است فرد موفقی هم باشیم و یا حتی فرد متوسط خوبی باشیم.
پس اگر ما استعدادیابی نشویم اینطور نیست که حتما آدم موفق و کارآمدی نمیشویم. فقط اینکه اگر در راستای استعدادمان پیش میرفتیم صد در صد موفقتر از کنونمون بودیم.
هوش یا استعدادهای هشت گانه در کودکان
هوارد گاردنر، پس از پژوهشها و تحقیقات فراوانی که انجام داد و رفتارهای کودک رو در فضاهای مختلف بررسی کرد به این نتیجه رسید که مغز هر انسان قابلیتهای بی شماری برای یادگیری دارد.
گارنر فردی بود که بحث عددهوش را فقط بعنوان یک درجه اندازه گیری در نظر گرفت و مشخص کرد که این عدد می تواند در کنار چیزهای دیگه کمک کننده باشد اما به تنهایی مشخص کننده ی مسیر فرد نیست.
وی پس از تحقیقات فراوان و تلفیق روانشناسی و علم اعصاب و بررسی های مختلف روی مغز انسان به این نتیجه رسید که هر کودکی که بدنیا میاید حداقل دارای ۸ نوع هوش است.
این ۸ نوع هوش عبارتند از:
هوش زبانی و کلامی
هوش منطقی و ریاضی
هوش بصری و فضایی
هوش موسیقی یایی
هوش بدنی و جنبشی
هوش درون فردی
هوش برون فردی
هوش طبیعت گرایی
آیا استعداد یا هوش برتر کودکان می تواند دوتا یا چندتا باشد؟
همه انسان ها با هوش های هشت گانه به دنیا می آیند. علت تفاوت های رفتار ما با هم و علت تفاوت عملکرد انسان ها با هم در استفاده از هوش برتر آن هاست.
اگر دانش آموزی در رشته ی ورزشی عملکرد خیلی خیلی خوبی دارد اما نقاش خوبی نیست و یا اگر دانش آموز دیگری در نوشتن دیکته، انشا یا درس ادبیات عملکرد خوبی دارد اما در مقابلش ریاضیات خیلی خوبی ندارد؛ بطور واضح پاسخش مشخص هست که هوش برتر اون در این بخش ها بهتر کار میکند و بالاتر است.
حال تصور کنید دو کودک در کلاس نقاشی ثبت نام کنند نفر اول فردی با هوش متوسط بصری فضایی و هوش برتر موسیقیایی دارد و دیگری فردی با هوش برتر بصری فضایی است، هر دو کودک در کلاس، نقاشی را یاد خواهند گرفت اما در پایان چند ترم نقاشی کودکی که با هوش بصری فضایی نقاشی ای را کشیده است با کودکی که هوش موسیقیایی بالایی دارد قابل مقایسه نیست. کودک اول کارش را خوب انجام داده است اما کودک دوم از یک سوژه یکسان یک نقاشی شگفت انگیز و زیبا کشیده است با ریزه کاری های بیشتری کشیده است که می توان گفت او اثری هنری خلق کرده است.
این به این معنی نیست که فردی که هوش موسیقی یایی دارد نمیتواند نقاش بشود، نه اصلا اینطور نیست، اما او در زمینه نقاشی خارق العاده نمیشود بلکه در موسیقی فوق العاده است.
اگر ما از دیدن هنر کسی شگفت زده می شویم قطعا مطمئن باشیم که آن هنرمند دارای استعداد ذاتی مربوط به آن هنر است.
اتفاق هایی که در فضای هنر و در فضای نوشتن کتاب ها و یا رمان ها و یا در فضای ریاضیات و یا فضای ورزش می افتد و افراد را به نقطه ای و جایگاهی میرساند و حیرت زده میکند دقیقا اون نقطه ای هست که استعداد یا هوش برتر دارد و خودش را نشون میدهد.
طرز تشخیص استعدادهای کودکان در مرحله ابتدایی:
مهارت تفکر منطقی:
کودکان برخوردار از تفکر منطقی به بازیهای اعداد علاقهمند هستند. بعضی از آنها فکر میکنند که روزی بزرگترین عدد دنیا را کشف کنند. درس ریاضی برای آنها شیرینترین درس است که بعدها جای خود را به جبر و هندسه میدهد. برخی از ویژگیهای این کودکان در ادامه آورده میشود:
۱ – معمولا در مورد نحوه کار ماشینآلات و دستگاهها سوال میکند.
۲ – واحدهای سنجش مانند میلیمتر و میکرومتر یا اعداد بزرگ مانند میلیون را به خوبی می شناسد.
۳ – وقتی وسیلهای را تعمیر می کنید با علاقه کنار شما میایستد.
۴ – درباره علت حوادث طبیعی مثل رعد و برق، برف و باران و دیگر پدیده های فیزیکی زیاد سوال میکند.
۵ – از اصطلاحات منطقی مانند بنابراین، علاوه بر این یا این طور نیست زیاد استفاده میکند.
۶ – به رویدادهای فیزیکی علاقه نشان میدهد مثلا چرا لامپ خراب میشود چرا لامپ روشنایی میدهد؟ و…
۷ – طرز کار وسایلی مانند آبمیوهگیری، جاروبرقی و دستگاههای برقی را به خوبی میداند.
استعداد ورزشی:
ممکن است برخی والدین بگویند که فرزند ما خیلی پرجنب وجوش است و تحرک را دوست دارد، آیا این کار به معنای این است که کودک ما استعداد ورزشی دارد؟
باید گفت کودکی استعداد ورزشی دارد که :
۱ – موفقیتهای ورزشی او بالاتر ازمیانگین معمول باشد و بتواند در برنامههای ورزشی منطبق با جدیدترین استانداردهای علمی ورزش بینالمللی در گروه نوجوانان کسب موفقیت کند.
۲ – از تعادل جسمی خوبی برخوردار است مثلا خوب بالانس میزند یا روی یک پا می ایستد.
۳ – در یک پیادهروی میتواند مسافت زیادی را طی کند.
۴- به یاد گرفتن ورزشهای جدید علاقه نشان میدهد.
۵- حرکات دراز و نشست و حرکات کششی مانند بارفیکس زدن را خوب انجام میدهد.
۶- دوست دارد در یک تیم ورزشی شرکت کند.
مهارتهای علمی و فنی:
اگر کودکی دارای استعداد فنی باشد کار کردن با آچار و دیگر ابزار برای اوراحت است و مشکلات فنی را می تواند به راحتی برطرف کند. دقت به این موضوع هم مهم است که حتی یک دندانپزشک، یک جراح، یک موسیقیدان، یک معمار و نقاش هم برای موفقیت در کارش باید دستهای پرتحرک و هنرمندی داشته باشد و نیازمند انگشتهایی ماهر و کارکشته است.
برخی ویژگیهای این کودکان شامل رفتارهای زیر است:
۱ – از کاردستی خوشش میآید.
۲ – میتواند یک میخ را با چکش بکوبد یا یک پیچ را با آچار سفت کند.
۳ – به کار کردن با مواد مختلف مانند پارچه، چوب و کاغذ تمایل دارد.
۴ – با ایدههای شخصی خودش کاردستی میسازد.
۵ – از انجام تعمیرات کوچک و کارهای فنی لذت میبرد. به کارهای فنی یا تعویض گلدان و… علاقهمند است.
۶ – ایدههای ابتکاری برای تزیین اتاقش دارد.
۷ – وسایل به دردنخور را به قصد تعمیر یا استفاده از قطعاتش نگه میدارد.
۸ – با علاقه به کارهای ساختمانی نگاه میکند.
۹ – برای تعمیر وسایل مثلا یک اسباب بازی خراب ایدههای جالبی دارد.
مهارت تجسم فضایی:
منظور از تجسم فضایی توانایی تصور سه بعدی اجسام و اشکال در ذهن و همچنین تجسم نقشها و طرحهای پیچیده در ذهن و ترسیم مجدد آنهاست. کودکانی که مهارت تجسم فضایی دارند میتوانند در مشاغلی مانند برنامهریزی شهری، معماری، طراحی داخلی، ترسیم یا مدل تصویری مانند نقشهکشی، مهندسی ساختمان یا مهندسی الکترونیک موفق شوند. این مهارتها با رفتارهای زیر شناخته میشود:
۱ – فاصلهها را خوب تخمین میزند.
۲ – با نقشه و مقیاس خوب کار میکند.
۳ – رابطه بین فاصله و بزرگی اجسام را درک میکند.
۴ – در یک اتاق تاریک با چشمان بسته به خوبی میتواند مسیر خود را انتخاب کند.
۵– میتواند یک نقشه از آپارتمان یا خانهتان را رسم کند.
۶ – اشیاء موجود در اتاق را میتواند از حفظ رسم کند.
۷ – میتواند تصویر یک مکعب یا اجسام سه بعدی را به خوبی رسم کند.
۸ – میتواند با رعایت نسبت و مقیاس چیزی را نقاشی کند.
۹ – از کلماتی که رابطه مکانی اشیاء را نسبت به هم نشان میدهد مانند زیر، بالا، کنار و روبهرو به درستی استفاده میکند.
مهارت تعامل اجتماعی:
منظور از توانمندیهای اجتماعی و تعامل در جامعه، شناخت روحیه و احساسات درونی خود و دیگران و برخورد صحیح و متناسب با آن است. این کودکان در مشاغلی که به خدمات اجتماعی مربوط میشود مانند معلمی که به خوبی میتواند مشکلات کودکان را حل کند و آنها را هنگام مشاجرات آرام کند، مشاوره، مددکاری اجتماعی و… میتوانند موفق باشند. برخی از رفتارهای زیر نشانهای از این مهارت در کودکان است:
۱ – تعدادی دوستان خوب در مدرسه دارد.
۲ – صلح طلب و مسالمتجو است. اغلب از درگیر شدن پرهیز میکند.
۳ – بازی های دستهجمعی و تکالیف گروهی را دوست دارد.
۴ – تلاش میکند دوستانی را که با هم دعوا کردهاند آشتی دهد.
۵ – با حیوانات و گیاهان همدردی میکند.
۶ – با دیگر انسانها احساس تفاهم و همدلی دارد.
۷ – اسباببازیهایش را با رغبت با دیگران تقسیم میکند.
۸ – از هدیه دادن لذت میبرد.
مهارت گفتاری:
این دسته از کودکان مطالعه و صحبت کردن را دوست دارند، کاربرد کلمات را به خوبی میدانند، زبانهای بیگانه را نسبتا راحتتر یاد میگیرند. احتمالا این افراد در مشاغلی مانند مشاوره ، روزنامهنگاری، نویسندگی، مجری گری برنامه و میزگردها، فروشندگی و… موفق خواهند شد.
برخی از رفتارهایی که این ویژگی را نشان میدهد به شرح زیر است:
۱ – به داستان پردازی علاقهمند است.
۲ – به قصهگویی با بیان تجربیات خودش علاقه دارد.
۳ – به استفاده از کلمات جدید علاقه دارد.
۴ – معنی کلماتی را که نمیداند میپرسد.
۵ – با کلمات بازی میکند و سعی میکند ترکیبهای متفاوتی از کلمات بسازد. مثلا به جای آبگرمکن میگوید گرم آب!
۶ – دیکتهاش به نسبت سنش خوب است.
۷ – به نسبت سن خود گیاهان و حیوانات را میشناسد و میتواند آنها را توصیف کند.
۸ – میتواند موضوعات پیچیده را خوب توضیح دهد.
۹ – برای خود دفتر خاطرات دارد یا برای روزنامه مدرسه مطلب مینویسد.